لیاقتت اونایین که عشقشون2روزه...
گورپدرتمام لحظه هایی که نفهمیدی چقد‏‏ر دوست دارم
  


 

با چرخ خیاطی دلم را باز میدوزم / مادر نگاهم میکند :"این کل دارایست" این چرخ نباشد گشنه میمانیم! بابایتان که فکر ماها نیست ....... بابایمان مرد شریفی بود؛ دنیا برایش عامل درد شد / او مرد بود واهل ناموسش؛ تا پای منقل رفت؛نامرد شد/او دود میکرد و قهقهه میزد/ ما داشتیم از ترس میمردیم........ او زهرماری؛ داشت هی میخورد! ما داشتیم هی غصه میخوردیم!/ هرشب بساط منقل و دودش ؛ باچارتا مردی که بیگانه است/ من دخترت..... او همسرت..... بابا! ناموسهایت توی آین خانه است/ یک قوری چای و 2 لول کاغذ..... هم قیمت ناموس بابا بود... یک سیخ تریاک و یکم مشروب! ناموس بابای من اینها بود/ یک شب تمام آرزوهامو؛ بابا بادستای خودش  پر داد/وقتی سر ده شئ ناقابل؛ من را به اجبار دست شوهر داد/ موسی ی مرد پیره صد ساله؛ رنگ همه چی غیر انسان داشت....... پیر و چروکیده و پژمرده! توی دهان تنها 1 دندان داشت/ قول مغازه به پدر میداد بابا هم ناموسش کیلویی چند؟ مادر با گریه روز عقد من؛ روی سرم میزد بهم هی قند آیا وکیلم؟- دخترم ؟ آیا ؟؟؟ گریه ام؛ گرفته؛ کاش "کر بودم/ تف به همه مردانگیت بابا! ای کاش من هم بی پدر بودم! عاقد تمام خطبه اش را خواند؛ حالا زن موسی بی دندانم/باید بسازم او نمیمیرد!هفتا کفن هم من بپوسانم!

 

 

 




نوشته شدهدو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, توسط زنی که زندگیشوباخت؛بخاطرتو لعنتی...
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.